English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5908 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
blow U برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
blows U برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blast U ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
blasts U ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
programming U نوشتن داده در وسیله PROM
prom U وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
proms U وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
burns U برنامه نویسی PROM با داده
burn U برنامه نویسی PROM با داده
pla U CI که موقتا برنامه ریزی میشود تا عملیات منط قی روی داده انجام دهد
planning comission U هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
burners U وسیلهای که برنامه ها را در قطعه PROM می سوزاند
burner U وسیلهای که برنامه ها را در قطعه PROM می سوزاند
field U نوشتن داده روی PROM
burn in U نوشتن داده در یک قطعه PROM
fielded U نوشتن داده روی PROM
wash PROM U پاک کردن داده از PROM
fields U نوشتن داده روی PROM
compressor U برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
compressors U برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
simplex method U روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
linear programming U برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
radial transfer U انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
masks U وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
mask U وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
transfer U ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfers U ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transferring U ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
ACD U سیستم تلفن خاص که میتواند تماسهای متعددی را مدیریت کند و آنها را طبق دستورات برنامه ریزی شده در پایگاه داده ها هدایت کند
demand U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
enquiry U تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
scheduled wave U امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
businesses U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
business U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
pl/m U زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
synchronous U ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
erasable U قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
Send To command U دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
managements U برنامه ریزی
schematization U برنامه ریزی
planning <adj.> برنامه ریزی
programming U برنامه ریزی
management U برنامه ریزی
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
closest U در یک زبان برنامه سازی دستوری که بیان میکند برنامه دستیابی به فایل یا وسیله خاص را تمام کرده است
closes U در یک زبان برنامه سازی دستوری که بیان میکند برنامه دستیابی به فایل یا وسیله خاص را تمام کرده است
closer U در یک زبان برنامه سازی دستوری که بیان میکند برنامه دستیابی به فایل یا وسیله خاص را تمام کرده است
close U در یک زبان برنامه سازی دستوری که بیان میکند برنامه دستیابی به فایل یا وسیله خاص را تمام کرده است
agricultural planning U برنامه ریزی کشاورزی
schedule U برنامه ریزی کردن
consolidated planning U برنامه ریزی تلفیقی
develop U برنامه ریزی و تولید
overall planning U برنامه ریزی کلی
production planning U برنامه ریزی تولید
develops U برنامه ریزی و تولید
curriculum development U برنامه ریزی درسی
population planning U برنامه ریزی جمعیت
family planning U برنامه ریزی خانواده
program U برنامه ریزی کردن
economic planning U برنامه ریزی اقتصادی
scheduled U برنامه ریزی کردن
centeralized planning U برنامه ریزی متمرکز
social planning U برنامه ریزی اجتماعی
sectoral planning U برنامه ریزی بخشی
ex ante U برنامه ریزی شده
optimal planning U برنامه ریزی بهینه
regional planning U برنامه ریزی منطقهای
adhoc planning U برنامه ریزی روزمره
linear programming U برنامه ریزی خطی
timing U برنامه ریزی زمانی
square away <idiom> U برنامه ریزی کردن
development planning U برنامه ریزی توسعه
imperative planning U برنامه ریزی اجباری
optimal planning U برنامه ریزی مطلوب
state planning U برنامه ریزی دولتی
goal programming U برنامه ریزی ارمانی
dynamic programming U برنامه ریزی پویا
personnel development U برنامه ریزی استخدامی
dietetics U برنامه ریزی غذایی
work out <idiom> U برنامه ریزی کردن
central planning U برنامه ریزی مرکزی
planning model U الگوی برنامه ریزی
programmed U برنامه ریزی شده
educational planning U برنامه ریزی اموزشی
national planning U برنامه ریزی ملی
comprehensive planning U برنامه ریزی جامع
planning cycle U دوره برنامه ریزی
rural planning U برنامه ریزی روستائی
financial planning U برنامه ریزی مالی
contract scheduling U برنامه ریزی قرارداد
planning horizon U افق برنامه ریزی
quadratic programming U برنامه ریزی غیرخطی
quantitative programming U برنامه ریزی کمی
planning horizon U مدت برنامه ریزی
planning system U نظام برنامه ریزی
macroplanning U برنامه ریزی کلان
corporate planning U برنامه ریزی شرکت
plans U برنامه ریزی کردن
schedules U برنامه ریزی کردن
product planning U برنامه ریزی محصولات
centralized planning U برنامه ریزی متمرکز
plan U برنامه ریزی کردن
programming methods U روشهای برنامه ریزی
planning principles U اصول برنامه ریزی
programs U برنامه ریزی کردن
scheduled fire U اتشهای برنامه ریزی شده اتشهای طبق برنامه
financial planning system U سیستم برنامه ریزی مالی
devising U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
decentralized planning U برنامه ریزی غیر متمرکز
planned demand U تقاضای برنامه ریزی شده
devised U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
manpower planning U برنامه ریزی نیروی انسانی
programmed check U مقابله برنامه ریزی شده
devise U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
inter sectoral planning U برنامه ریزی بین بخشی
devises U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
planned saving U پس انداز برنامه ریزی شده
short run planning U برنامه ریزی کوتاه مدت
long run planning U برنامه ریزی بلند مدت
production resource planning U برنامه ریزی منابع تولید
integer programming U برنامه ریزی عدد صحیح
programmed computer U کامپیوتر برنامه ریزی شده
programmed check U بررسی برنامه ریزی شده
programmed switch U گزینه برنامه ریزی شده
programmed label U برچسب برنامه ریزی شده
scheduling U برنامه ریزی کارهای اجرائی
production planning and control U برنامه ریزی و کنترل تولید
nonprogrammed halt U توقف برنامه ریزی نشده
gosplan U سازمان برنامه ریزی شوروی
generalized planning U برنامه ریزی تعمیم یافته
medium term planning U برنامه ریزی میان مدت
programmed instruction U دستورالعمل برنامه ریزی شده
multi level planning U برنامه ریزی چند سطحی
programmable terminal U ترمینال قابل برنامه ریزی
material requirements planning U برنامه ریزی نیازمندیهای کالا
directive planning U برنامه ریزی هدایت شده
impulse buying U خرید بدون برنامه ریزی
nonlinear programming U برنامه ریزی غیر خطی
non numeric programming U برنامه ریزی غیر عددی
programmable check U مقابله برنامه ریزی شده
prom U Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory
proms U Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory
harder U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
knock about <idiom> بدون برنامه ریزی سفر کردن
redefine U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
programmed i/o U ورودی- خروجی برنامه ریزی شده
hard U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
sensitivity analysis U تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
hardest U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
planned investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
planning programming budgetting U نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
development U برنامه ریزی تولید محصول جدید
materials requirements planning U برنامه ریزی مواد مورد نیاز
redefined U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
centrally planned economy U اقتصادی که از مرکز برنامه ریزی میشود
redefines U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
developments U برنامه ریزی تولید محصول جدید
redefining U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
dragged U به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
drags U به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
drag U به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
identification U بخشی از کد اصلی برنامه COBOL که مشخصه ها و قالبهای داده و متغیر در برنامه مشخص اند
EAPROM U گونهای EAROM که قابل برنامه ریزی است
timer switch U سوئیچ تایمر کلید برنامه ریزی شده
electrically U نوعی EAROM که قابل برنامه ریزی است
fpla U ارایه منطقی قابل برنامه ریزی میدان
queues U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
softest U دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند
swapping U فعالیتی که در آن داده برنامه از حافظه اصلی به دیسک می رود در حالی که برنامه دیگر آماده اجرا است
soft U دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند
softer U دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند
checked U محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
check U محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
checks U محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
sql U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
designs U برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
design U برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
to reprogram U دوباره برنامه ریزی [جدید] کردن [رایانه شناسی]
cursor U نمایشگری که موقعیت آن در صفحه قابل برنامه ریزی است
addressable U نشانه گری که محل آن قابل برنامه ریزی است
cursors U نمایشگری که موقعیت آن در صفحه قابل برنامه ریزی است
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
structures U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
handshaking U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
planned economy U اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economies U اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
java U مجموعهای از توابع استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد از دورن برنامه java به پایگاه داده دستیابی داشته باشد
dump U نقط های در برنامه که برنامه و داده اش در محل ذخیره سازی حفظ شده اند تا از اثرات خطاها جلوگیری شود
delaying U مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
plato U منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
Recent search history Forum search
2New Format
1set the record straight
2برنامه استخر
2برنامه استخر
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
1ترجمه whats App
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1A program is the ordered set of instructions to solve a particular problem.
1An evaluation is an assessment, as systematic and impartial as possible, of a project, program or policy. It focuses on expected and achieved accomplishments
1کارشناس ارشدبرنامه ریزی آموزشی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com